در کودکی در کدام بازی راهت ندادند که حالا انقدر تشنه بازی کردن با آدم هایی….
۱۲۴, حرف دل
درد دارد…وقتی همه چیز را میدانی…و فکر میکنند نمی دانی..و غصه میخوری که میدانی…و میخندند که نمی دانی…
۶۶ , اس ام اس صبح بخیر
سلام من
به غنچه ای که صبحدم ، به خنده باز می شود . . .
.
.
.
به لحظه های “بی” توبودن سلام میکنم / به سینه ام دلی هست به نام میکنم
تمام میشود این فاصله ها بی گمان / به لحظه های “با “تو بودن سلام میکنم . . .
پیامک و اس ام اس های سرکاری
اگر میبینی اینقدر دوست دارم.. اگر میبینی فدات میشم..
اگر میبینی تو دنیا با هیچ کس عوضت نمیکنم.. باور کن اکس خوردی تو توهمی!!!!
من ساده و بی رنگم
من عاشق و دلتنگم
صدبار بزن قطع کن
من عاشق تک زنگم
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، سری ۵۳
گاه این نازک دلم ، یاد رویت میکند / گاه با دیدار گل ، یاد بویت میکند / گاه با دلواپسی ، در کنار پنجره / از هزاران قاصدک پرس و جویت میکند .
از انتهای خیالت تا هر کجا که بروی ، بازهم بهم میرسیم ، زمین بیهوده گرد نیست !
اگر پیراهن یوسف علاج درد یعقوب است / علاج درد ما هم دیدن یاران محبوب است .
داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز ، راحت باش ، تا دلت میخواهد خطا کن .
با من بمان ، نه برای اینکه در دنیای بی رحم تنها نباشم ، با من بمان تا در دنیای بی رحم تنهاییم ، تنهاترین باشی .
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق میشوند ، به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند !
زندگی تکرار فرداهای ماست / میرسد روزی که فردا نیستیم / آنچه میماند فقط نقش نکوست / نقش ها می ماند و ما نیستیم .
بنگر که بزرگترین آرزوی من چه کم حرف است : تو !
خون می چکد از تیغ نگاهی که تو داری / فریاد از آن چشم سیاهی که تو داری / هرچند گلی نیست به خوش چشمی نرگس / در خواب ندیده است نگاهی که تو داری .
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود ، از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم !
اس ام اس عاشقانه ، جملات عاشقانه ، سری ۴۷
تو هیچ وقت خیاط خوبی نخواهی شد ! ببین باز هم دلم را تنگ کرده ای .
در دیاری که همه دل شکنند به تو نازم که وجودت غم دل میشکند .
آسمان را به پاس خورشید ، باغ را به حرمت گل و تو را به خاطر قلب مهربانت دوست دارم .
یخ واسه اینکه آب رو خنک کنه خودش رو فدا میکنه ، آهای رفیق ، یخ روزگارتم !
بگو با من چه کردی مهربانم / که ابری شد تمام آسمانم / بیا آتش بزن خاکسترم کن / بدون تو نمی خواهم بمانم .
مرا از شهر بیرون می پسندی / مرا مجنون مجنون می پسندی / نمیدانم چرا ای خنده ی محض / مرا با دیده ی خون می پسندی .
در محکمه ی عشق کنم از تو شکایت به خدایت / گویم که مرا کشت ، همین مهر و صفایت .
خدایا ! دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود .
نقاش خوبی نبودم اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی میکشم .
با همین دست به دستان تو عادت کردم / این گناه است ولی جان تو عادت کردم / جا برای من گنجشک زیاد است اما / بر درختان خیابان تو عادت کردم / گرچه گلدان من از خشک شدن میترسد / به ته خالی لیوان تو عادت کردم / مانده ام آخر این شعر چه باشد افسوس / بر نداشتن پایان تو عادت کردم .