از دوری تو دلی پر از غم دارم / وز غصه ی تو همواره ماتم دارم / گر حق بدهد به من همه ملک وجود / گویم که گل روی تو را کم دارم .
آیین عشق بازی دنیا عوض شده ست / یوسف عوض شده ست ، زلیخا عوض شده ست / حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق / من همچنان همانم و دنیا عوض شده ست .
تا غروب این زمین تا طلوع واپسین در کتاب خاطراتم ماندگاری نازنین .
ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر .
ویران شد از نگاهت بنای استوار دلم ، حالا تو تنها ستون این ویرانه ای .
من برگ تو هم عابری و عشق قدمهایت / دل میبری و میگذری ، ای جانم به فدایت .
تو را دیدم دلم بر باد کردم / برای دیدنت فریاد کردم / ندانستم که عشق اول جمیل است / تمام هستی ام بر باد کردم .
اگر قلبم از چوب بود ، آن را به آتشکده ی چشمانت می سپردم !
نیستی کم نه از آیینه نه حتی از ماه / که ز دیدار تو من تشنه ترم تا از ماه / من محال است به دیدار تو قانع باشم / کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه .
خوشا آنان که در بازار گیتی / خریدار وفا بودند و هستند / خوشا آنان که در راه رفاقت / رفیق با وفا بودند و هستند .